استفتاء از آیت الله سیستانی درباره مدعیان عرفان و صفای باطن و مقامات معنوی

استفتاء از آیت الله سیستانی در خصوص مدعیان “عرفان و صفای باطن و مقامات معنوی”

بسم الله الرحمن الرحیم 

                            در این استفتاء که توسط جمعی از طلاب حوزه های علمیه از ایت الله سیستانی پرسیده شده امده است :

محضر مرجع بزگوار جهان تشیع حضرت ایت الله سید علی حسینی سیستانی دام ظله 

سلام علیکم ورحمت الله وبرکاته 

اما بعد: هرچند وقت افرادی در بین طلاب برخی از حوزهای علمیه و میان جوانان مذهبی ودیگران ظاهر میشوند که خویش را اهل عرفان وصفای باطن ومقامات معنوی در قرب الهی معرفی میکنند و میگویند که رسالتشان دعوت جامعه به عرفان از راه اذکار و اوراد ومحافل خاص است و برخی از افراد ادعاهای انان را باور کرده در حالی که برخی دیگر به این امور با شک وتردید نگاه مینمایند.

 ایا اعتماد بر اهل این ادعاها و باور حرف های انان وعمل به دستور العمل های انان جایز است؟ یا اینکه دوری و پرهیز از انان واجب است؟ از خداوند بزرگ عزت و سربلندی روز افزون حضرت عالی را خواستاریم. جمعی از طلاب حوزه های علمیه 

پاسخ آیت الله سید علی سیستانی: 

  بسمه تعالی 

بدون شک بر هر مومنی واجب است که به امر تزکیه و تهذیب نفس از رذایل اخلاقی و صفات مذموم و تحلیه آن به مکارم اخلاق و صفات حمیده برای اطاعت خداوند تبارک وتعالی و دوری از معصیت اقدام نماید و تنها راه آن دستوراتی است که در قرآن کریم وسنت شریفه امده است از جمله :

 یاد مرگ و فنای دنیا و مراحل آخرت مانند برزخ و خروج از قبر و حشر وحساب  و کتاب و عرضه شدن اعمال انسان بر خداوند تبارک و تعالی و همچنین تفکر به زیبایهای بهشت و نعمتهای آن و عذاب های جهنم و اثار و اعمال انسان در آخرت است.

این امور انسان را در راه تقوای الهی و اطاعت خداوند تبارک و تعالی و دوری از گناهان و غضب الهی مساعدت می نماید همانطور که انبیا و اوصیای الهی علیهم السلام به این مسائل تذکر داده وعلمای ربانی نسل اندر نسل به این امور عمل نموده اند و این راه واضح و روشنی است که هیچ نقطه پنهانی در آن نیست.

مقدار و اندازه تدین و تقرب فرد به خداوند تبارک وتعالی از هماهنگی و تطابق اعمال و رفتار او با این دستورات سنجیده میشود.

معیار شناخت افراد حق و حقیقت است و هرکس معیار شناخت حق وحقیقت را افراد بداند دچار فتنه گشته و از راه راست منحرف خواهد شد.                                                                                                                                                                                                                                                                                       

حضرت امیر المومنین علیه السلام مومنان را از گرفتاری در دام جاهلان و نادانان و پیروان هوای نفس که خویش را از علما میپندارند و گروهی از افراد را دور خود جمع می نمایند بر حذر داشته و میفرمایند : (همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها، پیروى خواهشهاى نفسانى است و نوآورى در حکمهاى آسمانى. نوآوری هایى که کتاب خدا آن را نمى پذیرد و گروهى از گروه دیگر یارى خواهد تا برخلاف دین خدا، اجراى آن را به عهده گیرد. پس اگر باطل با حق درنیامیزد، حقیقت جوی آن را شناسد و داند، و اگر حق به باطل پوشیده نگردد، دشمنان را مجال طعنه زدن نماند. لیکن اندکى از این و آن گیرند، تا به هم درآمیزد و شیطان فرصت یابد و حیلت برانگیزد تا بر دوستان خود چیره شود و از راهشان به دربرد. اما آن را که لطف حق دریافته باشد، نجات یابد و راه حق را به سر برد).

از نشانهای اهل ادعاهای باطل مبالغه آنان در تزکیه نفس بر خلاف دستورات الهی  وتشویق دیگران برای غلو در آنان و ادعای عدم احتیاج به راه های متداول فقها در استنباط احکام شرعی و ادعای احاطه به احکام و ملاکات آنها از طریق امور باطنی و تصدی افتا بدون حصول اهلیت لازم و سواستفاده از مبتدئین در تحصیل علوم دینی است.

آنان هرکس را که بر طریقت خودشان باشد تعظیم نموده ولی نهایت تهمت و افترا و بدگویی را در مورد افراد جدا شده از جمع خویش ابراز میدارند.

اعتماد بر خوابها و ادعای مکاشفات و مشاهدات در حالات معنوی خاص و پوشیدن لباس های غیر متعارف از دیگر نشانه های آنان است.

این افراد با تمسک به بعضی روایات اقدام به چنین اعمالی میکنند در حالی که از ملاحظه جوانب ثانوی مورد عنایت فقها در مانند این امور غفلت دارند.

از دیگر علامات اینان بدعت در دین و توصیه به انجام ریاضات خاصی است که هیچ مدرک معتبری از اقوال و افعال انبیا و اولیا ندارد.

این افراد در ادعاهای خویش به اموری استناد می کنند که در هیچ یک از منابع معتبره وجود ندارد و قاعده تسامح در ادله سنن را دست مایه ی خویش قرار میدهند.

تأثیر پذیری آنان از ادیان و ملل دیگر و تساهل در احکام موسیقی و غنا و اختلاط زن و مرد و اعتماد بر منابع مالی نامعلوم و ارتباطات پنهانی مشکوک آنان با دیگران نیز از دیگر نشانه های این افراد است و فی الجمله احوال این افراد بر مومنین هوشیار مخفی نیست.

توصیه ما به عامه مومنین (وفقهم الله تعالی لمراضیه) عدم تاثیر پذیری زودهنگام از این گونه ادعاها است.

به درستی که هرکس امام هادی خویش را تبعیت کند به سوی بهشت برین رهنمون گشته و هرکس از گمراهان تبعیت کند به سوی عذاب جهنم خواهد رفت.

پس بر همگان است که در احوالات پیشینیان که افراد زیادی از انان به علت پیروی از افراد مذکور به انحراف کشیده شدند تامل نمایند تا به دام این گونه افراد جاهل و نادان نیفتند.

از خداوند تبارک وتعالی خواستارم که همگان را از تبعیت اهل بدعت وهواهای نفسانی حفظ نماید و عمل به احکام شرع حنیف از راه تبعیت سیره علمای ربانی موفق گرداند.

انه ولی التوفیق

 والسلام علیکم وعلی جمیع اخواننا المومنین ورحمت الله وبرکاته

 علی الحسینی السیستانی

۲۸/ع۱/۱۴۳۲هـ

عکس اصل استفتاء : 

سران عرفان و تصوف از دیدگاه علامه مجلسی (ره)

علّامه مجلسی در در اواخر کتاب فارسی «حقّ الیقین» که آخرین تألیف پر اثر و ذی قیمت اوست، و همان است که مرحوم سید عبد اللَّه شبر، آن را با جزئی تغییری به عربی ترجمه نموده است، درباره مشایخ صوفیه‏ می فرماید :

« پس اگر اعتقاد به روز جزا دارى امروز حجت خود را درست کن که چون فردا حق تعالى از تو حجت طلبد جواب شافى و عذر پسندیده داشته باشى، و نمیدانم بعد از ورود احادیث صحیحه از اهل بیت رسالت علیهم السلام و شهادت این بزرگواران از علماى شیعه رضوان اللَّه علیهم بر بطلان این طائفه (صوفیه) و طریقه ایشان در متابعت ایشان نزد حق تعالى چه عذر خواهى داشت؟!

آیا خواهى گفت متابعت حسن بصرى کردم که چند حدیث در لعن او وارد شده است؟ یا متابعت سفیان ثورى کردم که با امام جعفر صادق علیه السّلام دشمنى می کرده و پیوسته معارض آن حضرت می شده است، و بعضى احوال او را در اول کتاب بیان کردیم یا متابعت غزالى را عذر خودخواهى گفت که به یقین ناصبى بوده! و میگوید در کتابهاى خود، به مان معنى که مرتضى على امام است، من هم امام، و می گوید: هر کس یزید را لعنت میکند گناهکار است، و کتابها در لعن و ردّ شیعه نوشته، مانند کتاب «المنقذ من الضلال» و غیر آن یا متابعت برادر ملعونش احمد غزالى را حجت خواهى کرد؟ که میگوید: شیطان از اکابر اولیاء اللَّه است؟! یا ملاى رومى را شفیع خواهى کرد که میگوید: ابن ملجم را حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام شفاعت میکند، و به بهشت خواهد رفت، و حضرت امیر به او گفت که: تو گناهى ندارى چنین مقدر شده بود و تو در آن عمل مجبور بودى! و می گوید: چون که بیرنگى اسیر رنگ شد موسئى با موسئى در جنگ شد.

و در هیچ صفحه از صفحه‏ هاى مثنوى نیست که اشعار به جبر یا وحدت وجود یا سقوط عبادات یا غیر آنها از اعتقادات فاسد نکرده باشد.

و چنانچه مشهور است و پیروانش قبول دارند ساز و دف و نى شنیدن را عبادات میدانسته است یا پناه به محیى الدین خواهى برد که هرزه‏ هایش را در اول و آخر این کتاب شنیدى، و میگوید جمعى از اولیاء اللَّه هستند که رافضیان (شیعیان) را بصورت خوک مى‏ بینند، و میگوید به معراج که رفتم مرتبه على را از مرتبه ابو بکر و عمر و عثمان پست ‏تر دیدم! و ابو بکر را در عرش دیدم! چون برگشتم به على گفتم چون بود که در دنیا دعوى میکردى که من از آنها بهترم الحال دیدم مرتبه ترا که از همه پست‏ ترى!!

و او و غیر او از این تزریقات بسیار دارند که متوجه آنها شدن موجب طول سخن مى‏شود. و اگر از دعواهاى بلند ایشان فریب میخورى آخر فکر نمیکنى بلکه براى حب دنیا اینها را بر خود بندند، اگر خواهى او (مرشد) را امتحان کنى که میگوید من جمیع اسرار غیبى را میدانم و همه چیز بر من منکشف مى ‏شود، و شبى ده بار بعرش میروم‏ یک مسأله از شکیات نماز یا یک مسأله مشکل از میراث و غیر آن یا یک حدیث مشکل از او بپرس اگر آنها را راست میگوید این را هم براى تو بیان میکند.
چنانچه بسند صحیح از امام جعفر صادق علیه السّلام منقول است که علامت کذّاب و دروغگو آنست که تو را خبر می دهد به چیزهاى آسمان و زمین و مشرق و مغرب چون از حلال و حرام خدا مسأله‏ اى از او میپرسى نمی داند!

آخر این مردى که دعوى می کند مسأله غامض وحدت وجود را فهمیده ‏ام که عقل هاى جمیع فضلا از فهمیدن آن قاصر است چرا یک معنى سهلى را اگر پنجاه مرتبه خاطر نشان او کنند نمی فهمد؟!! و آنهائى که دقایق معانى را می فهمند آنچه او فهمیده است چرا نمی فهمند، و باز هر گاه خود معترف باشند که کشف با کفر جمع مى‏ شود و کفّار هند صاحب کشف مى‏ باشند، بر تقدیرى که کشف ایشان واقعى باشد و ترا فریب نداده باشند کى دلالت بر خوبى ایشان می کند؟

چون دستگاه این سخن بسیار وسیع است و قلیلى که براى هدایت طالبان حق کافى باشد در اول این کتاب و در لمعات در چند موضع دیگر بیان کردم، در این موضع اختصار نموده ختم میکنم …»

حقّ الیقین – مصباح پنجم
مهدی موعود ترجمه جلد ۵۱ بحار الانوار ص ۱۳۵

علامه مجلسی : نشر کتب فلسفی در میان مسلمین جنایت بر دین بود

علامه مجلسی : نشر کتب فلسفی در میان مسلمین جنایت بر دین بود

علامه مجلسی متکلم و محدث بزرگ شیعه انتشار کتب فلسفی در میان مسلمین را که توسط خلفای اموی و عباسی صورت گرفت، جنایت بر دین می داند. این عالم و محدث نامدار که غلبه مذهب اهل بیت علیهم السلام در ایران تا حد زیادی مدیون مساعی علمی و سیاسی او ست، در کتاب شریف بحار الانوار می نویسد:

«این جنایت به دین و نشر کتب فلسفه میان مسلمین، از بدعت‌های خلفای جور و معاندان أئمه دین علیهم السلام بوده است، تا مردم را از آن‌ها و از شرع مبین رو گردان سازند. دلیل بر آن نقل صفدى در شرح لامیه العجم است که چون مأمون با یکى از پادشاهان مسیحى ـ به گمانم حاکم جزیره قبرس بود ـ پیمان آتش بس امضاء کرد و خزانه کتب یونان را از او خواست که در کتابخانه‏اى جمع بود و کسى را بر آن اطلاعى نبود.

پادشاه همه مشاوران خود را انجمن کرد و در این باره با آن‌ها مشورت کرد و همه رأی مخالف دادند، جز یک اسقف مسیحی که رأى داد همه این کتاب‌ها را براى آن‌ها بفرست، چون این کتب در هیچ جامعه دینى منتشر نشوند جز این که آن را تباه کنند و میان علماى آن‌ها اختلاف اندازند. در جاى دیگر گفته: مأمون مبتکر نقل کتب از زبان خارجى و ترجمه آن‌ها نبود بلکه پیش از او بسیارى ترجمه شده بودند و مشهور است که نخست کسى که کتب یونان را به عربى برگرداند، خالد بن یزید بن معاویه بود که به کتب کیمیا دل بسته بود.

و دلیل بر این که خلفاء و پیروانشان رو به فلسفه داشتند و یحیى برمکى دوستدار آن‌ها بود و مذهب آن‌ها را تایید می‌کرد، روایتى است که کشى به سند خود از یونس بن عبدالرحمن نقل کرده که یحیى بن خالد برمکى طعن و انتقاد هشام را بر فلاسفه در دل گرفته بود و می‌خواست هارون را بر او بشوراند و او را به کشتن دهد. و از این رو بود که یحیى، هارون را در اتاقى نهان کرد و هشام را دعوت کرد تا با علماء مناظره کند، و دنباله سخن را به امامت کشیدند و هشام حق آن را بیان کرد و هارون خواست او را بکشد و او گریخت و از ترسى که داشت، مرد (رحمه اللَّه).

و اصحاب در کتب هشام کتاب رد بر اصحاب طبایع را بر شمردند، و هم کتاب رد بر ارسطو را در توحید، و شیخ منتجب الدین در فهرست خود کتاب «تهافت الفلاسفه» را از کتب قطب الدین راوندى شمرده، و نجاشى در کتب فضل بن شاذان کتاب رد بر فلاسفه را بر شمرده و او از اجله اصحاب است.

و صدوق در آغاز کتاب اکمال الدین از آن‌ها انتقاد کرده، و رازى در تفسیر قول خدای تعالی «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْم‏»{هر آن گاه رسولانشان آمدند با دلیل‌هاى روشن شاد شدند بدان علمى که داشتند} گفته در آن چند وجه است، و آنگه در ضمن وجوه گفته: یکى آنکه مقصود از این علم، علم فلاسفه و دهریان یونان باشد که چون وحى خدا را مى‏ شنیدند، آن را در برابر دانش خود خوار می‌شمردند. و از سقراط نقل است که نام موسى علیه السّلام‏ را شنید و به او گفتند کاش نزد او کوچ می‌کردى. پاسخ داد: ما مردمى مهذب و آراسته ‏ایم و نیازى به استاد نداریم»

بحار الانوار، جلد ۵۷ ص ۱۹۷ و ۱۹۸

حضور مواد سمی در واکسن ها:

اصرار برنامه ی واکسن های فلج و کزاز با وجود این همه عوارض احتمالی، به چه دلیل؟

همانطور که داروهای شیمیایی خطرات جانبی دارند، واکسن هایی که به افراد (نوزادان، بزرگسالان) تزریق می کنند نیز خطرات جانبیِ وخیمی دارند. این خطرات از قبیل لوکمی (سرطان خون)، تومور، ایدز و… می باشند. واکسن ها در بعضی موارد حتی منجر به مرگ می شوند که وزارت بهداری و پزشک قانونی بسیاری از کشورهای اروپایی هم این مورد را تایید کرده اند.

واکسن قطره خوراکی فلج اطفال (opv) هم در مواردی باعث بروز مشکلاتی در بدن حتی مرگ می شوند که این واکسن ها را سندرم مرگ (SIDS) می نامند.

واکسن ها یک عامل خارجی هستند و به صورت ویروس زنده ی خطرناکی وارد بدن می شوند و در بدن شروع به رشد کرده و خیلی سریع باعث بروز بیماری های مختلفی می شوند .

در مواقع بسیاری واکسن D.T.P نیز (دیفتری، سیاه سرفه و کزاز) باعث بیماری و مرگ شده.

این مشکلات طی شکایات والدین اطفال مبتلا به بیماری، در بهداری ها و پزشک قانونی بررسی و تایید شده است.

به این ترتیب در وزارت بهداری کشور های مربوطه، قوانینی تصویب گردیده که اگر با تزریق واکسن ها چه اختیاری چه اجباری صدمه ای به فرد وارد یا باعث مرگ وی شود، باید به والدین آنها خسارت پرداخت شود.

در این قسمت سوالی مطرح می شود که در صورت مفید بودنِ این واکسن ها و جلوگیری آن ها از بیماری ها مثل فلج و… چرا با تزریق آنها طفل دچار بیماری یا فلج و حتی مرگ می شود؟!

در بعضی مواقع این واکسن ها در طول چند ساعت باعث از پای درآوردن طفل و مرگ وی می شوند.

گاهی هم طی چند روز که این مدت به یک هفته هم نمی رسد طفل، به استقبال مرگ می رود.

با وجود این موارد گاهی این واکسن ها زمینه ی وقوع بیماری های لاعلاج را فراهم می کنند. و هیچ پزشکی حاضر به گواهی این که واکسن ها عوارضی ندارند، نیست.

در خیلی از موارد بیماری هایی مثل لوکمی، تومور و ایدز که در مدت زمان طولانی منجر به بیماری های لاعلاج می شوند که گزارش شده در دوران بارداری واکسنی به مادر تزریق شده که مادر دچار بیماری گشته یا بچه ناقص به دنیا آمده است.

سرخک، سرخچه، اوریون و ضد قارچ هم به همین ترتیب باعث بروز بیماری ها و آلرژی های مختلف در کودکان می شود.

در بعضی از ایالت های آمریکا، وزارت بهداری، تزریق برخی واکسن ها را اجباری کرده. در حالی که دولت مرکزی آن ها را اختیاری اعلام کرده است. تا در این مواقع بتوانند خسارات کمتری به خانواده ی اطفال بپردازند!

شواهد و مدارک نشان داده اند که در کشور هایی مانند انگلیس، سوئد، ایتالیا و… شکایات زیادی راجع به واکسن سرخک، سرخچه و اوریون مبنی بر عامل مرگ اطفال صورت گرفته است. که به این نوع واکسن ها، نام سنیدرم لیل (syndrome lyell) داده اند که باعث تورم رگ پا در قسمت پایین و مُردن سلول های پوستی شده و برای این بیماری ها هیچ گونه معالجه ای وجود ندارد که در آخر باعث قطع پای اطفال می شود.

این واکسن ها باعث بروز آلرژی شدید شده و تاثیر زیادی روی سیستم عصبی دارند. ولی متاسفانه به خاطر منافع شرکت های داروسازی، سالانه میلیون ها واکسن تولید و به وزارت بهداری های کل جهان تبلیغ و ارائه می شود که این واکسن ها برای سلامتی مفید هستند و… .

و بدون درنظر گرفتن عوارضِ این واکسن ها که از یک ماده (جسم) خارجی و مواد سمی ساخته شده اند به بازار ارئه می دهند.

راکفلر و WHO در سال ۱۹۷۲ میلادی در بسیاری از کشورها قصد آزمایش واکسن کزاز را داشتند.

این آزمایش نه تنها برای جلوگیری از کزاز نبوده، بلکه برای عقیم کردن بانوان بود!

بعد از مدت ها متوجه این شدند که در ترکیب این واکسن ها گونادوتروپین یا hcG بود. همانطور که می دانیم hcG یک هورمون طبیعی در بدن بانوان می باشد که مرتبط با توانایی باروری آن ها می باشد. وقتی این هورمون با واکسن کزاز مخلوط می شود، از ترشح هورمون طبیعی hcG جلوگیری می کند. و در نتیجه بانوان نمی توانند بارور شوند و جالب این که این واکسن ها را باید در سن ۱۵ تا ۴۵ سالگی و هر ۱۰ سال یک بار انجام دهند. نه تنها در سوئد بلکه در نیکاراگوئه، فیلیپین، هلیسنکی، فنلاند و اُهیو(ohio) در آمریکا انجام شد و توصیه ی آن ها این بود که این واکسن را حتما باید ۳ بار تزریق کنند. و از هورمون hcG علیه بارداری استفاده کردند.

همینطور در چند دهه ی گذشته وزارت بهداری کشور سوئد اعلام کرده بود که هر ۱۰سال یک بار واکسن کزاز اجباری است؛ خصوصاً در خانم ها! . تا این که بعد ها معلوم شد که خانم هایی که از واکسن کزاز استفاده کرده بودند، باردار نمی شوند.

این امر با اعتراضات شدید کلیسا ها و عده ای از پزشکان رو به رو شد و نهایتاً این واکسن را غیر اجباری اعلام کردند. که با این وجود این واکسن ها از بازار جمع آوری نشدند.

چرا واکسیناسیون ها برای بدن مضراند؟

عموم مردم بر این گمانند که واکسیناسیون، سیستم دفاعی بدن را جهت مقابله با میکرو ارگانیزم هایی که عامل بروز ناراحتی و بیماری در انسان می شوند، تقویت می کند. اما سیستم دفاعی بدنِ انسان بر این مبنی استوار شده و برای همین منظور از قبل طراحی شده است و نیازی به واکسن ندارد. قسمت اعظم ارگانیزم ها از طریق بافت های مخاطی، بینی، دهان، دستگاه گوارش، سیستم شش ها و جهاز هاضمه وارد بدن می شوند، دیواره ی این بافت ها دارای یک سیستم دفاعی به نام IGA می باشد که با سیستم دفاعی تحریک شده توسط تزریق واکسن فرق دارد.

IGA در واقع اولین خط دفاعی در بدن است و عملکرد آن مبتنی برمقابله با ارگانیزم های مهاجم در بدو ورود آن ها و محدود کردن نیاز به سیستم دفاعی کلی بدن است .

با تزریق واکسن در بدن به خصوص هنگامی که واکسن حاوی نگه دارنده (کمک کننده) squalene باشد، سیستم دفاعی خط اول بدن یعنی IGA از دور خارج می شوند و در پاسخ به ورود واکسن، سیستم دفاعی اصلی مستقیماً وارد عمل می شود.

مواد اولیه ی واکسن ها ویروس های مُرده و زنده ی تضعیف شده اند.

واکسن های سرماخوردگی حاوی سموم شیمیایی همچون گلیکول اتیلینک(ضد یخ)، فرم آلدئید، فنل(اسید کربلیک) و آنتی بیوتیک هایی مانند نئومیسین و استرپتومیسین هستند.

علاوه بر موارد فوق برخی از واکسن ها نظیر Adiuvanti-Immuno دارای آلومینیوم و squalene هستند که نقش آن ها تشدید کردن عکس العمل سیستم دفاعی است (HIPER REACTION) و فرض بر این است که این فرایند را سریع تر می کنند که طبیعتاً جز ضرر چیز دیگری ندارند.

به موجب گزارش تحقیقی به چاپ رسیده در سال ۲۰۰۰ در American Journal Of Pathology تنها یک تزریق حاوی squalene در این حیوانات باعث بروز التهاب مزمن مفاصل و همچنین رماتیسم مفصلی گردیده است.

در مورد عکس العمل انسان به squalene بایستی به این مورد اشاره کرد که squalene در تمام سیستم عصبی و مغز افراد وجود دارد و سیستم دفاعیِ بدن ما، آن را به عنوان یک مولکول روغنی متعلق به ارگانیسم خود می شناسد.

تفاوت بین squalene خوب و بد مربوط به نحوه ی ورود آن در بدن انسان است. تزریق کردن آن غیر عادی و موجب حمله ور شدن سیستم دفاعی بدن به تمامی squalene موجود در بدن، اعم از squalene موجود در سیستم عصبی و squalene موجود در محلول تزریق شده می شود.

در جنگ خلیج فارس سربازان علیه antrace با دارویی حاوی squalene واکسینه شدند و این امر موجب بروز بیماری عصبی شد که آن را سندرم جنگ خلیج نام گذاری کردند. (GWS).

MF59 یک نگه دارنده ی حاوی squalene ساخت شرکت Novartis می باشد که امروزه از آن برای واکسن تب خوکی استفاده می شود . یکی از ترکیباتی است که صلاحیت آن جهت تهیه ی واکسن های آزمایشی ضد antrace صریحاً مردود شده بود، بعد ها ارتباط آن با بروز امراض خطرناک و سیستم دفاعی بدن در سربازان جنگ خلیج به اثبات رسید.

وزارت دفاع آمریکا (USA ndt) همواره سعی در انکار بر وجود squalene که یک آلاینده در واکسن های تزریقی به سربازان خود در جنگ خلیج فارس به شمار می رفت، دارد. در حالی که FDA وجود squalene را در داروهای AVIP (برنامه ی واکسینه کردن جهت مصونیت از Antrace) را به اثبات رساند. بنا به گزارش تحقیقی Tulane Medical School که در فوریه ی سال ۲۰۰۰ در مجله ی Experimental Molecular pathology به چاپ رسید، آمار زیر منتشر شد.

۹۵ % افراد مبتلا به سیندروم خلیج فارس GWS ، آنتی بادی های squalene را داشتند.

تمام مریضان GWS که برای جنگ طوفان صحرا واکسینه شده بودند حتی آن هایی هم که در صحنه ی جنگ حاضر نشده بودند عوارض مشابه افراد داخل جنگ را داشتند؛ یعنی این که آن ها آنتی بادی squalene داشتند.

به نظر Viera Scheibner محقق علمی اسبق دولت استرالیا، ماده ی نگه دارنده ی squalene موجود در واکسن ها، سهم بسزایی در عکس العمل یکایک سربازان حاضر در جنگ، عوارضی را که با آن مواجه می شوند به شرح زیر است:

آرتریت، خستگی مزمن، سردرد حاد، از دست دادن بیش از حد موهای بدن، زخم های پوستی لاعلاج، ضعف عمومی، از دست دادن حافظه، غش و تعویض خلق و خوی، کم خونی، اسهال مزمن، غلظت زیاد گلبول های قرمز، تصلب شارئین، بیماری رینو، اوتوسیم و… .

براساس تحقیقاتی که دکتر Theresa Deisher محقق فیزیولوژی سلولی و مولکولی در دانشگاه STANFORD انجام داد، یکی از عوامل بروز اوتوسیم این بود که حضور DNA نطفه ی انسانی در واکسن ها می باشد.

متاسفانه در واکسن ها حتی از نطفه های مُرده ی انسانی هم استفاده کرده اند!

که این امکان را فراهم می کند که این ویروس آلوده وارد ژنوم کودک شده و عملکرد عادی ژنتیکی او را مختل می کند و او را تبدیل به یک فنوتیپ اوتوسیمی می کند.

از سال ۱۹۷۹ میلادی برای تولید واکسن سه گانه (سیاه سرفه، فلج اطفال و سرخک) شرکت های تولید کننده به جای استفاده از سلول های حیوانی که آن ها هم مضر می باشند، از نطفه های انسانی کورتاژ شده نه تنها در این واکسن سه گانه، بلکه در تمام واکسن ها استفاده کردند. و از سال ۱۹۸۰ میلادی شاهد رشد کودکان مبتلا به اوتوسیم ابتدا در آمریکا و در سایر کشور های اروپایی و جهان هستیم.

و تنها تبلیغات آن ها این است که این واکسن ها دفاع بدنی را زیاد می کند؛ در صورتی که بدن انسان شامل مصونیت مستقل و خودکفا می باشد و نیازی به هیچ نوع سموم خارجی (واکسن ها) ندارد.

محقق دیگری به نام Lucija Tomlje novice که در گروه تحقیقی فعال در سیستم عصبی بخش چشم و علوم بینایی در دانشگاه BRITISH Columbia پژوهش می کند، نتایج دیگری را در ارتباط با واکسیناسیون و بروز اوتوسیم ارائه کرده و اعلام داشت که شرکت های تولید کننده ی واکسن و دارو به خوبی از خطرات ناشی از واکسن آگاه و با FDA تصمیم به سکوت گرفته اند.

حضور مواد سمی در واکسن ها:

EDWARD Shorter یکی از محققین تاریخچه ی پزشکی در مصاحبه ای با مسئول بخش واکسن سازی شرکت دارویی MERCK انجام داد و به این حقیقت پی برد که این شرکت سال هاست که ویروس سرطان (SV40) را برای واکسن سازی استفاده می کند و از این طریق به مردم انتقال می دهد.

SV40 از سلول های کلیه ی میمون برای رشد ویروس Poliomielite جهت تهیه ی واکسن استفاده می شود که واکسن های ضد فلج (Antipolio) را آلوده ساخته و به انسان منتقل می کند و امکان ابتلا به بیماری سرطان را بالا می برد.

در کشور آمریکا نزدیک ۹۸میلیون نفر از واکسنی که حاوی SV40 بوده در سال های ۱۹۶۱-۱۹۵۵ میلادی استفاده کرده اند. بعد ها حضور این ویروس در نوجوانان نشانگر این بود که علیرغم کشف این ویروس در سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۹ همواره به بازار دارویی جهان ارائه می شده. تا این که بنیاد (CANCER FONDATION) SV40 بیش از ۳۴۰۰ مقاله ی علمی راجع به SV40 را در تیتر موضوع خود قرار داد و بیش از ۱۵۰۰۰ مقاله ی علمی دیگر راجع به این موضوع را در مقاله ی خود یاد کرد.

در این واکسن ها از DNA خوک (OCV2) استفاده می شد که ضرر های بسیاری حتی به بچه خوک ها هم وارد می کرد.

به گزارش FDA در سال ۲۰۰۸ میلادی (PCV1) در واکسن ROTARIX بود که در کشور آمریکا به بیش از یک میلیون بچه ی آمریکایی و ۳۰ میلیون در سایر کشورها تزریق شد که باعث افزایش میزان ذات الریه در مواردی هم منجر به مرگ می شد.

پس از کشف این ویروس FDA روتاریکس را حذف کرد. ولی در بعضی از شرکت های دارویی و شیمیایی Merck، هنوز تولید آن ادامه دارد.

یکی دیگر از موارد خطرناک مورد استفاده در شرکت های واکسن سازی، پلی سربات۸۰ می باشد(polisorbate 80) که این ماده ی خطرناک در واکسن ها استفاده می شود و در بدن نوزاد مستقیماً وارد خون و در نهایت وارد مغز کودک می شود. که از این مواد در جنگ جهانی دوم به طور آزمایشی استفاده شد. در حال حاضر از پلی سربات ۸۰ استفاده می شود که باعث از کار افتاده گی سیستم عصبی در مغز و ایجاد اگزما پوستی، ایجاد اختلال در هضم غذا، تو لید سنگ مثانه و کلیه و افزایش وزن می گردد. و این مواد در اشخاصی که مورد تزریق قرار گرفته اند، وارد DNA میتوکندریال شده که باعث موتاسیون ژنتیکی و انتقال آن به فرزندان می شود.

همان طوری که مواد ارگانیک در میتوکندریال و متابولیزم سلولی و بافتی اثر می گذارد، در آنزیم موجود در بافت های غدد داخلی و دستگاه های جنسی برای تولید هورمون ها (تستسترون برای مرد ها و استروژن و پروژسترون برای زن ها) و تغییر اندازه ی این هورمون ها در مرد و زن که خیلی مهم می باشد هم موثر است و می تواند زمینه ی تغییر جنسیت مرد و زن را کم و بیش مهیا سازد که در بعضی ها به هموسکسوال و در بعضی مواقع ایجاد ابهام جنسی می کند که آیا مرد است یا زن؟!

دکتر Micheal Bailey پروفسور دانشگاه Evanston در (Illinois America) در مجله ی New Scientist اظهار داشت که تمام واکسن ها عواقب وخیمی دارند.

خصوصاً در شخصیت افراد اثر عجیبی می گذارد.

در سال ۲۰۱۲ در پاریس(فرانسه) واکسن هایی را که برای درمان پارکینسون به کار رفته بودرا شرکت Galaxo تولید کرده بود و واکسنی که برای معالجه ی پارکینسون به کار می رفت، زمینه ی تمام بیماری های وابسته به قمار و همجنس بازی و خشونت را فراهم می کرد. تا این که متوجه شدند که عامل عوارض فوق چیزی جز استفاده از واکسن نبوده و بدین ترتیب وُکلای آن ها موفق به اخذ بیش از ۷۵۰ میلیون دلار به عنوان خسارت از شرکت های دارویی فرانسه، انگلیس و آمریکا شدند.

به طور کلی می توان گفت که کلیه ی واکسن ها یک جسم خارجی بوده که فقط شرکت های داروسازی و واکسن سازی به خاطر پول های کلانی که به جیب می زنند مورد استفاده ی بشریت قرار داده و می گویند که ما کمک به جامعه و بشریت را مقدم می داریم، در صورتی که به جز خیانت و آدم کشی و بروز بسیاری از بیماری ها مثل تغییر شخصیت افراد، تغییرات سلولی در بدن، تصلب شرائن، رماتیسم مفصلی، اوتوسیم، تغییرات آنزیمی که به سیستم دفاعی بدن صدمه وارد کرده و روی مغز اثر کلی می گذارد و … نیست.

منابع و مراجع

۱-Adverse Effect Of Adjvantsin vaccines by VierasheibnerpH.D

۲-Benesasson.M, Lanone.R, Assan.R,”A Case of following Tetanus Vaccinatione”Sen Hop. 1977 Oct 23;53(36) 1956-6

۳-Hurwitz. E,Morgenestern H.”Effectdof Diphteric –Tetanus, pertossin on Tetanus Vaccination on allergies and allergy related respiratorySymptonschildrens and adolescent in the united state. j.manipolative physical the 2000feb 23(2): 81- 90

۴-Levinston A1. tar L.”in vitro IgmRheumatoid factor productionInduced by Tetanuztoxid.j.allergyclinimmune 1988 Apr.81(4):730-6

۵- Paradiso.G,et. Al,”MultifocalDemyelinating Neuropathy after tetanus

Vaccine” Medicine (Baries) 1990,50(1) 52-54

۶- Rense.com, Vaccines, Autism, and Gulf War Syndrome, August 15, 2005

The American Jiournal of patology,theEndgenusAdyuvantSqualene can induce

a chronicT- cell- Mediated Arthritisim Rate, 2000

۷-Scienee Direct. Experimental and Moleculare Pathology, Volume 68, Issue

february 2000

۸- Topaloghu. H, Berker. M, Kansa.T, saatciv,Quenda. Y,

Opticneuritas and myelitis after booster tetanus toxid vaccination: Lancet 1992

jan 18/339 (8786):178-9

۹- Clinical Trials of a Who Birth Control Vaccine.The Lancet. 11

Giu. 1998

۱۰- AutoimmuneTecnologies, News Release: Sqnalene Found in Anthrax