سلامتی جسم و روح

سلامتی جسم و روح

با تلاش آقای مهدی توسلی
سلامتی جسم و روح

سلامتی جسم و روح

با تلاش آقای مهدی توسلی

علامه مجلسی : نشر کتب فلسفی در میان مسلمین جنایت بر دین بود


علامه مجلسی : نشر کتب فلسفی در میان مسلمین جنایت بر دین بود

علامه مجلسی متکلم و محدث بزرگ شیعه انتشار کتب فلسفی در میان مسلمین را که توسط خلفای اموی و عباسی صورت گرفت، جنایت بر دین می داند. این عالم و محدث نامدار که غلبه مذهب اهل بیت علیهم السلام در ایران تا حد زیادی مدیون مساعی علمی و سیاسی او ست، در کتاب شریف بحار الانوار می نویسد:

«این جنایت به دین و نشر کتب فلسفه میان مسلمین، از بدعت‌های خلفای جور و معاندان أئمه دین علیهم السلام بوده است، تا مردم را از آن‌ها و از شرع مبین رو گردان سازند. دلیل بر آن نقل صفدى در شرح لامیه العجم است که چون مأمون با یکى از پادشاهان مسیحى ـ به گمانم حاکم جزیره قبرس بود ـ پیمان آتش بس امضاء کرد و خزانه کتب یونان را از او خواست که در کتابخانه‏اى جمع بود و کسى را بر آن اطلاعى نبود.

پادشاه همه مشاوران خود را انجمن کرد و در این باره با آن‌ها مشورت کرد و همه رأی مخالف دادند، جز یک اسقف مسیحی که رأى داد همه این کتاب‌ها را براى آن‌ها بفرست، چون این کتب در هیچ جامعه دینى منتشر نشوند جز این که آن را تباه کنند و میان علماى آن‌ها اختلاف اندازند. در جاى دیگر گفته: مأمون مبتکر نقل کتب از زبان خارجى و ترجمه آن‌ها نبود بلکه پیش از او بسیارى ترجمه شده بودند و مشهور است که نخست کسى که کتب یونان را به عربى برگرداند، خالد بن یزید بن معاویه بود که به کتب کیمیا دل بسته بود.

و دلیل بر این که خلفاء و پیروانشان رو به فلسفه داشتند و یحیى برمکى دوستدار آن‌ها بود و مذهب آن‌ها را تایید می‌کرد، روایتى است که کشى به سند خود از یونس بن عبدالرحمن نقل کرده که یحیى بن خالد برمکى طعن و انتقاد هشام را بر فلاسفه در دل گرفته بود و می‌خواست هارون را بر او بشوراند و او را به کشتن دهد. و از این رو بود که یحیى، هارون را در اتاقى نهان کرد و هشام را دعوت کرد تا با علماء مناظره کند، و دنباله سخن را به امامت کشیدند و هشام حق آن را بیان کرد و هارون خواست او را بکشد و او گریخت و از ترسى که داشت، مرد (رحمه اللَّه).

و اصحاب در کتب هشام کتاب رد بر اصحاب طبایع را بر شمردند، و هم کتاب رد بر ارسطو را در توحید، و شیخ منتجب الدین در فهرست خود کتاب «تهافت الفلاسفه» را از کتب قطب الدین راوندى شمرده، و نجاشى در کتب فضل بن شاذان کتاب رد بر فلاسفه را بر شمرده و او از اجله اصحاب است.

و صدوق در آغاز کتاب اکمال الدین از آن‌ها انتقاد کرده، و رازى در تفسیر قول خدای تعالی «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْم‏»{هر آن گاه رسولانشان آمدند با دلیل‌هاى روشن شاد شدند بدان علمى که داشتند} گفته در آن چند وجه است، و آنگه در ضمن وجوه گفته: یکى آنکه مقصود از این علم، علم فلاسفه و دهریان یونان باشد که چون وحى خدا را مى‏ شنیدند، آن را در برابر دانش خود خوار می‌شمردند. و از سقراط نقل است که نام موسى علیه السّلام‏ را شنید و به او گفتند کاش نزد او کوچ می‌کردى. پاسخ داد: ما مردمى مهذب و آراسته ‏ایم و نیازى به استاد نداریم»

بحار الانوار، جلد ۵۷ ص ۱۹۷ و ۱۹۸

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.